چطوری وادارش کنیم حرف بزنه؟!

گفتگو و مکالمه معمولاً یک فعالیت دو طرفه است. تقریباً هیچ کس مکالمه ای که در آن فقط یک طرف گوینده و طرف دیگر شنونده باشد را دوست ندارد. حتی اگر در ابتدا مشکلی با این قبیل مکالمات نداشته باشید خواه ناخواه پس از مدتی این مکالمه جذابیت خود را برای شما از دست می دهد.
برای داشتن یک مکالمه جذاب باید هر دوطرف در آن شرکت داشته باشند اما گاهی بنا به دلایلی یک طرف مکالمه تمایل کمتری برای مشارکت در گفتگو دارد که در صورت تکرار و در طولانی مدت ممکن است جذابیت خود را برای طرفین از دست بدهد.
برای پیشگیری از این مشکل در ادامه چند راهکار برای ترغیب طرف مقابل به گفتگو به شما معرفی خواهم کرد:
به او احساس امنیت بدهید
تفاوتی ندارد که طرف مقابل در گفتگوی شما چه کسی است. افراد فقط در صورتی با شما به گفتگو خواهند پرداخت که به شما اطمینان داشته باشند در غیر این صورت راه شما برای داشتن یک مکالمه دوطرفه آسان نخواهد بود. اگر در شروع رابطه ای هستید و یا اینکه با شخص درونگرا و کم حرف روبرو شده اید باید خیال او را از امن بودن فضای گفتگوی موجود راحت کنید. برای مثال می توانید با بیان یک راز کوچک در مورد خودتان شروع کنید. توجه داشته باشید این راز باید در حدی باشد که در صورت بر ملا شدن مشکلی برای شما به وجود نیاورد.
در ادامه می توانید با جملاتی اطمینان بخش و دلگرم کننده، مانند: “من کاملاً به تو اطمینان داردم”، “این گفتگو فقط بین ما باقی خواهد ماند”، “هر صحبتی که اینجا مطرح شود تاثیری در رابطه ما نخواهد گذاشت” و … او را از امن بودن فضای مکالمه مطمئن نمایید.
شنونده خوبی باشید
اگر تمایل دارید طرف مقابل بیشتر صحبت کند باید بگونه ای رفتار کنید که او تمایل شما را برای شنیدن صحبتهایش حس کند. برای مثال سعی کنید در طول مکالمه تماس چشمی خود را با او حفظ کنید. پیشنهاد می شود در شروع مکالمه به گونه ای که طرف مقابل متوجه شود تلفن همراه خود را در حالت سکوت(سایلنت) قرار دهید و یا آن را خاموش کنید و در کناری قرار دهید و با این حرکت به او نشان دهید که این مکالمه برای شما اهمیت دارد.
همچنین در حین مکالمه بجای قطع کردن صحبت و مطرح کردن موضوعات جدید، سعی کنید تا حد ممکن و صبورانه تمام صحبتهای او را بشنوید. در حین مکالمه تکان دادن سر به نشانه تایید و یا تاکید بر اینکه درحال شنیدن هستم و استفاده از از عباراتی مانند: چه جالب، چه عجیب، پس اینطور، الان متوجه شدم، اوهوم، آها.. و …. می تواند به مخاطب شما این حس را منتقل کند که گفته های او برای شما جذاب است.
در مورد برنامه هایشان سوال کنید
مردم عموماً بیشتر دوست دارند در مورد خودشان صحبت کنند تا اینکه در مورد شما بدانند. باورکنید یا نه تحقیقات نشان داده است که صحبت درباره خود می تواند به اندازه صرف یک وعده غذایی خوشمزه و یا خرید کردن لذت بخش باشد.
از طرف مقابل خود بخواهید در مورد اینکه روزش را چطور گذرانده و یا برنامه اش برای آخر هفته چیست، اهداف سال جدیدش و یا موفقیتهای اخیرش صحبت کند. معمولاً افراد در مقابل اینگونه سوالات واکنش مثبتی نشان می دهند و آنها را با کمال میل با شما به اشتراک می گذارند.
در مورد علایق شخصی آنها بپرسید
اکثر افراد دوست دارند در مورد احساساتشان صحبت کنند. از مخاطب خود در مورد علایق و سرگرمی های او سوال کنید و اجازه بدهید در مورد آنها صحبت کند. به سر و وضع و نوع لباس، زیور آلات، تتو و یا هر چیز دیگر او دقت کنید. احتمالاً ارتباطی بین این موارد و علاقمندی های او پیدا خواهید کرد. اگر مورد خاصی مشاهده کردید درباره ی آن بپرسید.
برای مثال ممکن است مخاطبتان یک اکسسوری(مثل سرکلیدی، فندک و …) با نشان پرسپولیس یا استقلال همراه خود داشته باش. در اینصورت می توانید در مورد علاقه اش به آن تیم و بعد بازیکن مورد علاقه، بهترین مسابقه ای که دیده و …. سوال کنید. مطمئن باشید تا جایی که اطلاعات داشته باشد برای شما صحبت خواهد کرد.
در خواست مشاوره کنید
درخواست مشاوره از فرد مورد نظر یکی از زیرکانه ترین روشها برای وادار کردن او به صحبت است. وقتی از مخاطب خود در مورد مساله یا موضوعی راهنمایی می خواهید برای او این حس بوجود می آید که شما او را شخصی دانا یا با تجربه می بینید و طبیعتاً حس خوبی پیدا خواهد کرد.
همچنین در خواست راهنمایی و مشاوره گاهی باعث می شود افراد تجربیات مشابهی را که با آن برخورد داشته اند را با شما به اشتراک بگذارند که بیان همین موارد نیز باعث ایجاد حس قرابت بیشتر بین شما شود.
برای این منظور پس از طرح مشکل خود می توانید با سوالهایی از این دست شروع کنید که: اگر شما جای من بودید چه کاری انجام می دادید؟ به نظر شما در این شرایط چه کاری می توانم انجام دهم؟ و …
تکرار سه کلمه آخر!
تکرار سه کلمه آخر جملات مخاطبین شما تقریباً در همه موارد باعث می شود شخص مقابل صحبتهای خود را ادامه دهد و یا اینکه درمورد کلمات آخر توضیح اجمالی بدهد. در هر دو صورت شما به هدف خود یعنی وادار کردن او به صحبت بیشتر رسیده اید.
برای مثال ممکن است مخاطب شما بگوید: “اگر شرایط جوی مناسب باشد تعطیلات آخر هفته به یک سفر کوتاه می روم.” در این هنگام اگر شما کلمات آخر او را تکرار کنید، مثلاً بگویید: “به یک سفر کوتاه می روید؟” به احتمال فراوان شروع به صحبت بیشتر در مورد این سفر کوتاه خواهد کرد. این تکنیک با درصد بالای موفقیت در بیشتر موارد موثر واقع می شود. پیشنهاد می کنم همین الان امتحانش کنید J
آرام و مطمئن پاسخ بدهید
یکی دیگر از دلایلی که طرف مقابل ما تمایلی به سخن گفتن ندارد اضطراب و استرس درونی افراد است. بعضی از افراد ممکن است بیش از حد نگران صحبتهایی که به زبان می آورند باشند و جهت جلوگیری از اشتباهات کلامی و اجتناب از عواقب اظهار نظرهای نادرست، کمتر صحبت می کنند.
در مواجهه با این قبیل افراد باید تا جای ممکن از عکس العملهای ناگهانی، تظاهر به سورپرایز شدن و پاسخهایی که نشان از شک و تردید ما نسبت به درستی گفته های آنهاست بپرهیزیم و در عوض با لحنی آرام و مطمئن به گفته های آنها پاسخ بدهیم. بهتر است با دقت بیشتری به جزئیات صحبتهای این افراد گوش کنیم و روی نکات مهم و اصلی تاکید کنیم تا اعتماد به نفس بیشتری برای ادامه صحبت پیدا کنند.
الگوی او باشید
گاهی برای شکستن یخ ارتباط و شروع گفتگو لازم است پیش قدم شوید و داستانی از زندگی واقعی خود را بازگو نمایید. برای مثال بیان خاطره یک اتفاق خنده دار، یک سوتی در جلسه مهم کاری و یا یک سوء برداشت از صحبتهای طرف مقابل که منجر به اتفاقات جالب در زندگی شما شده است می تواند جو و فضای مکالمه شما را تغییر دهد و باعث شود طرف مقابل مقاومت کمتری در مقابل ادامه مکالمه نشان دهد.
بهتر است در پایان خاطره خود شروع به سوال پرسیدن از مخاطب خود نمایید. شاید بتوانید او را وادار به بیان خاطرات مشابه و یا ارائه نقطه نظرات خود کنید و به این ترتیب همانگونه که در ابتدا هم گفته شد یخ مکالمه شکسته شود و او تمایل بیشتری برای صحبت کردن پیدا کند.
همدلی کنید
در تمام طول گفتگو سعی کنید خود را بجای گوینده قرار دهید و سعی کنید از دریچه نگاه او به قضیه بنگرید. به او بگویید که منظور او را متوجه می شوید و او را درک می کنید. اگر در مورد خطایی که انجام داده است صحبت می کند به هیچ عنوان او را شماتت نکنید و تا حد ممکن علت و شرایط انجام آن خطا را درک کنید
اگر افراد در هنگام مکالمه با شما احساس کنند که حمایت شما را دارند بدون تردید تمایل بیشتری برای صحبت کردن با شما پیدا خواهند داشت. می توانید از جملاتی مانند درک می کنم یا من هم تجربه این اتفاق را دارم و از این دست جملات برای آسودگی خاطر او استفاده نمایید.
در انتها پیشنهاد می کنم اگر قصد دارید گفتگوی جدی در مورد موضوع خاصی را آغاز کنید، همان ابتدای مکالمه به مخاطب خود بگویید که قرار است در پایان این مکالمه به چه چیزی برسید تا مسیر و هدف گفتگو برای او روشن تر شود و با دید بهتری به مکالمه بپردازد. برای مثال می توانید به او بگویید من امروز دوست دارم کمی با تو صحبت کنم تا سوء تفاهمی که در مهمانی هفته گذشته به وجود آمده را برطرف کنیم.
ضمناً درست است که در ابتدای مقاله در مورد اهمیت گفتگوی بیشتر در ارتباطات صحبت کردیم اما به هیچ عنوان برای شروع و ادامه مکالمه کار را به خواهش و تمنا و التماس نکشانید و در هنگام مکالمه از نق زدن و گله های بی مورد و تارخ گذشته اکیداً خودداری نمایید تا مکالمه مثبت تر و موثر تری داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید